یادداشت‌های شخصی

زندگی اشتباهی: شهر

سکانس اوّل On 2 July 1975, DIC and Underhill, both United States corporations, and a Swiss company called Starrett and Eken S.A. (“Starrett”) entered into a contract with the Tehran Redevelopment Corp. (“TRC”) to provide technical assistance and management in connection with the construction of the concrete superstructures for eight buildings of a housing project

زندگی اشتباهی: شهر بیشتر بخوانید »

انتقام بی‌اخلاقی از علم؛ داستان تراژیک یک جلسۀ دفاع

پیش‌نوشت 1: این یادداشت و خاطره تقدیم می‌شود به دانشجویانم در کلاس «مبانی نظری و فلسفی سیستم‌های اطّلاعاتی» که امروز با هم گفت‌وگویی داشتیم. پیش‌نوشت 2: تمام شخصیت‌ها، اماکن و حوادث آن‌چه در پی می‌آید، واقعی هستند. پیش‌نوشت 3: جهت حفظ اعتبار و آبروی افراد، نام‌های کامل را ننوشته‌ام؛ امّید که پروردگار ستّارالعیوب، در روز

انتقام بی‌اخلاقی از علم؛ داستان تراژیک یک جلسۀ دفاع بیشتر بخوانید »

رِشته‌ نوشتِ بهشت (کامل می‌شود…)

یکی از خوبی‌های مُردن، -علاوه بر فایده‌های زیادی که دارد- این است که آشناهای قدیمی را دوباره قرار است ببینی. آشناهای خیلی قدیمی. تصوّر من از روز اوّل برزخ (اگر چنین چیزی وجود داشته باشد،) این است که با یک ساک سبک روی شانه‌ام توی جایی با نورهای گرم نارنجی و زرد، قدم می‌زنم و

رِشته‌ نوشتِ بهشت (کامل می‌شود…) بیشتر بخوانید »

سازمان ملّی پرورش استعدادهای درخشان؛ از دیروز تا امروز

از سال 1387، رئیس و مؤسّس سازمان ملّی پرورش استعدادهای درخشان، مرحوم حجت‌الاسلام دکتر جواد اژه‌ای (داماد شهید بزرگوار بهشتی) -که در ادامه نمایندۀ ولی فقیه در امور دانشجویان ایرانی اروپا بود- از این سمت برکنار شده و این سازمان -که ماهیتی مستقل داشت و عملاً ذیل دفتر ریاست جمهوری اداره می‌شد- منحل گشت و

سازمان ملّی پرورش استعدادهای درخشان؛ از دیروز تا امروز بیشتر بخوانید »

دنیای دوگانگی‌ها

ما، جایی مابین دوگانه‌ها زندگی می‌کنیم. به نظر می‌رسید جهانِ به این عظمت و جهانِ به این‌ قشنگی، جهان‌ چندگانگی‌ها باشد (شاید هم باشد)؛ ولی ما مدام میان دوگانه‌ها پرسه می‌زنیم تا به تعادلی نسبی و موقّت برسیم. دوگانۀ بین رفتن و ماندن، خواستن و فراموشی، رهایی و گرفتاری، مواجهه و چشم‌بستن، عقل و حس،

دنیای دوگانگی‌ها بیشتر بخوانید »

هنر قاتل کردن نهنگ‌ها

می‌خواهم امشب لابه‌لای این آلودگی‌ها، قصّۀ «تیلیکوم» را برای‌تان بگویم که چندوقتی است فکرش از ذهن‌م بیرون نمی‌رود. تیلیکوم یک دلفین اقیانوسی (نهنگِ قاتل) بود که در 2 سالگی به دام انداخته شد و بابت برنامه‌های ارتباط با انسان، ساخت مستند و اجرای نمایش در باغ وحش، عمرش را در ویکتوریای کانادا و فلوریدای امریکا

هنر قاتل کردن نهنگ‌ها بیشتر بخوانید »

سایۀ طوبی

در شش سالی که در دانشگاه شهیدبهشتی درس می‌خواندم، از دری وارد می‌شدم که معروف بود به «درِ دندون» (بر وزن «لبِ خندون» نسل ما)؛ که همان‌طور که از اسمش برمی‌آید، درب مجاور دانشکدۀ دندان‌پزشکی بود. البتّه با این توضیح که دانشکدۀ دندانپزشکی ذیل دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی قرار می‌گرفت ولی محلّ آن در دانشگاه

سایۀ طوبی بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا