دنیای دوگانگی‌ها

ما، جایی مابین دوگانه‌ها زندگی می‌کنیم. به نظر می‌رسید جهانِ به این عظمت و جهانِ به این‌ قشنگی، جهان‌ چندگانگی‌ها باشد (شاید هم باشد)؛ ولی ما مدام میان دوگانه‌ها پرسه می‌زنیم تا به تعادلی نسبی و موقّت برسیم.

دوگانۀ بین رفتن و ماندن، خواستن و فراموشی، رهایی و گرفتاری، مواجهه و چشم‌بستن، عقل و حس، کمک و بی‌تفاوتی و احتمال و اطمینان. همین زندگی‌ای که از دید دانشمندانش، جلوه‌ای خاکستری- فازی- احتمالی دارد.

شاید همین بافته‌ی سه‌بُعدی می‌شود اختیار که بندبازی در ارتفاعی مِه‌آلود است، وگرنه اگر مسیرها روشن و شفّاف بود، روح‌مان در آرامشی دل‌نشین غوطه‌ور می‌شد و من نمی‌توانم بگویم که در این صورت ما، ما نبودیم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا