از سال 1387، رئیس و مؤسّس سازمان ملّی پرورش استعدادهای درخشان، مرحوم حجتالاسلام دکتر جواد اژهای (داماد شهید بزرگوار بهشتی) -که در ادامه نمایندۀ ولی فقیه در امور دانشجویان ایرانی اروپا بود- از این سمت برکنار شده و این سازمان -که ماهیتی مستقل داشت و عملاً ذیل دفتر ریاست جمهوری اداره میشد- منحل گشت و فعّالیتها و ارکان آن در ادارۀ استانی آموزش و پروش و مرکز ملّی استعدادهای درخشان و دانشپژوهان جوان حل شد.
غلط بودن چند سؤال آزمون ورودی و کشمکشهای سیاسی در حوالی سال 1388، به امر انحلال سمپاد و کنار گذاشته شدن دکتر اژهای دامن زد؛ این در حالی بود که از ابتدای تأسیس سازمان تا به آن روز، ایشان یک تنه بارِ تأسیس و توسعۀ مدارس استعدادهای درخشان را در سراسر کشور به دوش کشیده بود و با تمرکز و قدرت اجرایی خود، مشی کلّی سازمان را از سطوح راهبردی و مدیریتی تا سطوح فرآیندی و عملیاتی پیش میبُرد. چنانکه مدیران مدارس با نظر ایشان به این سمت منصوب میشدند، کنگرۀ قرآنی سمپاد و مسابقات کشوری ورزشی با مدیریت ایشان برگزار میگشت و شخصاً برای تجهیز کتابخانههای مدارس دورافتاده اقدام میکرد.
آنچه بیان میشود، شرح ما وقع است و نباید حمل بر این باشد که از ابتدای پیروزی انقلاب تا سال 1387، سمپاد عیب و نقصی نداشته و به مدیریت آن اِشکالی وارد نبوده است، بلکه غرض این است که وضعیت تیزهوشان نوجوان در آن زمان در قیاس با دورهای که با انحلال سازمان آغاز شد، وضعیّتی شبیه به ایدهآل بود.
پس از اینکه امور اجرایی سمپاد به ادارههای استعدادهای درخشان آموزش و پرورش هر استان سپرده شد و امور علمی آن به مرکز استعدادهای درخشان و دانشپژوهان جوان واگذار شد، همواره دو چالش عمده، تیشه به ریشۀ سمپاد زد و آن را هرسال تضعیف نمود:
- نصب افراد صرفاً علمی و ضعیف به لحاظ اجرایی در منصب رئیس مرکز استعدادهای درخشان و دانشپژوهان جوان، که به جای آنکه به درد سمپاد برسند، ترجیح دادند گوشهای نظارهگر وقایع باشند و صرفاً نظارتی بر اموری مثل طرّاحی سؤالات آزمونهای ورودی یا چاپ کتابهای محتوای تکمیلی داشته باشند.
- تصمیمات سلیقهای رؤسای ادارههای آموزش و پرورش استان، که همگام با هر جریان سیاسی و هر وزیر جدید تغییر میکرد و جز تضعیف مدارس سمپاد، ثمری در بر نداشت. یک روز تصمیم به افزایش بیرویّۀ تعداد مدارس بود، یک روز تصمیم به ادغام و کاهش، یک روز اختیارات مالی مدارس را از دست آنها خارج کردند، یک روز حذف آزمون دورۀ اوّل سمپاد، یک روز ترویج تفکّر ضدّ سمپادی با دامن زدن به شایعاتی همچون تکبُعدی بودن دانشآموزان سمپاد و … .
در حال حاضر، با وجود اینکه دو سالی از تصویب مجدّد اساسنامۀ سازمان ملّی پرورش استعدادهای درخشان در شورای عالی انقلاب فرهنگی گذشته، سازمان مجدّداً احیا شده و در حال نظامسازی است، به خاطر مشکلات عدیدۀ اداری وزارت آموزش و پرورش، رشد غولآسای مدارس غیرانتفاعی و رقابتهای مرتبط، بیمهری و بیاعتقادی مسؤولان به لزوم وجود سمپاد و اعمال نفوذ سلیقهای ادارههای استعدادهای درخشان استان بر مدارس سمپاد، وضعیّت مدارس تیزهوشان (چه متوسّطۀ اوّل و چه دوّم) غالباً وضعیّت خوبی نبوده و مدارس با حدّأقلی از بازدهی و در فضایی مملو از حواشی و دخالتهای سلیقهای و نابهجا فعّالیت میکنند.
جالب آنکه هنوز و با وجود این شرایط، به دلیل حضور پررنگ و پرانگیزۀ فارغالتّحصیلان نخبۀ این مجموعه در مدارس به عنوان دبیران و وجود چرخۀ بازتولید نیروی انسانی در آنها، همچنان اکثر دستاوردهای علمی و پژوهشی کشور در مقاطع تحصیلی مختلف، مسابقات، المپیادها و رقابتها متعلّق به سمپاد و سمپادیهاست.
اگر بخواهیم مشکلات عدیدۀ حال حاضر مدارس تیزهوشان را برشمریم، که همچنان رفع نشده و نیازمند توجّهات بیشتر از سوی مدیریت و رهبری کلان کشور است، شاید بتوانیم آنها را در 10 مورد ذیل خلاصه کنیم:
- عدم وجود ساختار و سازمان متمرکز و قدرتمند که بتواند بار امر خطیر نخبهپروری نوجوانان را به دوش کشد و در چارچوبی عقلانی- انقلابی و فارغ از جهتگیریهای سیاسی و سلایق مدیریتی عمل نماید.
- بودن مدارس در سیطرۀ وزارت آموزش و پرورش که اکثریت مدیران آن به دلایل مالی و بینشی، رویکردی دقیقاً ضدّ سمپاد دارند و این امر مثل بزرگ کردن فرزند یتیم، در دامان ناپدری بداخلاق و بیحوصله است.
- از بین رفتن امکانات کشوری سمپاد در پی انحلال سازمان و تضعیف و تقلیل مدارس در سطح کشور (هم به لحاظ کمّی و هم به لحاظ کیفی)
- حذف و تضعیف برنامهها و فعّالیتهای ملّی سمپاد
- بلاتکلیفی سرمایۀ انسانی سمپاد که بخشی از آن جوانان فارغالتّحصیل همین مدارس، و افرادی نخبه و توانمند هستند و بهخاطر علاقه و شوق خود به آموزش و پژوهش و سمپاد، مشغول فعّالیّت در این مدارس به عنوان دبیر و کادر اجرایی هستند و هیچگونه برنامهای جهت جذب، نگهداشت و تقویت و ترفیع آنان در سیستم رسمی اداری و اجرایی کشور وجود ندارد.
- عدم استقلال مالی مدارس؛ چنانکه در این سالها، هزینههای شهریه به حساب سازمانهای واسطهای مانند سازمان دانشآموزی یا مؤسّسۀ خصوصی دانشپژوهان علم ویرا واریز میشود و این سازمانها با گردش مالی سنگین حاصل از شهریۀ مدارس متعدّد، منافع مالی خود را تأمین نموده و هیچگونه خدماتی جز بیمۀ کارگری پایه به نیروی انسانی این مدارس ارائه نمینمایند.
- عدم استقلال مدارس در تصمیمگیریهای حوزههای گوناگون و به دام افتادن مدیران و تصمیمگیران در چارچوب بخشنامههای بی حدّ و مرز وزارت آموزش و پرورش و معاونتهای تابعۀ آن؛ از بخشنامه درخصوص سقف پرداختی به دبیران خبرۀ این مدارس گرفته تا چگونگی ارزشیابی و نمرهدهی و… و پُرواضح است که ملاکها و معیارهای رایج عادّی تربیّت و آموزش و پژوهش در این مدارس باید با سایر مدارس تفاوت کند.
- ناقص بودن چرخۀ سمپاد؛ که آغاز آن با ابتدای دورۀ اوّل دبیرستان است و پایان آن با کنکور سراسری است و تمام این سرمایۀ انسانیِ با تربیّتِ -به هر شکل- ویژه، در آستانۀ ثمردادن در آموزش تخصّصی دانشگاهی، رها میشود و هیچ نهاد، استاد، دفتر یا مرکزی در آن سوی سدّ کنکور نیست که این جوان را بشناسد یا پروندهاش را تحویل بگیرد. یک دختر یا پسر سمپادی، از شروع فرآیند کنکور، علیرغم تمام تربیّت ویژهای که از سر گذرانده، عملاً با تمام همسالانش یکسان و همرده است.
- عدم مدیریت تصویرپردازی خوب از سمپاد؛ که به هررو، مقصّر آن هرکه باشد، اتّفاق افتاده است؛ هنوز بخش عمدهای از جامعه، دانشآموزان و دانشآموختگان سمپاد را افرادی تَکبُعدی و فقط اهل درس یا فقط اهل علوم ریاضی و تجربی میدانند. درحالیکه در سالهای اخیر، سمپادیها در بسیاری از عرصههای ورزشی، هنری، فرهنگی، علوم انسانی و علوم اجتماعی نیز افتخاراتی برای خود و میهن به ارمغان آوردهاند.
- «فراری» شدن سمپادیها از کشور؛ که مشکل دیروز و امروز نیست. این چوب را بسیاری از مخالفان بر سر سمپاد کوفتهاند بدون توجّه به آنکه این چالش فقط عارض به سمپاد نیست و چون سمپاد محلّ تجمّع نخبگان بوده، اینهمه مهاجرت دانشآموختگان آن به چشم میآید. باید فکری به حال چگونگی بهکارگیری سمپادیها پس از فراغت از تحصیل و هدایت و جذب آنان در دانشگاهها، پژوهشکدهها، سازمانها، نهادها و شرکتهای دانشبنیان کرد و پیش از آنکه تمدّن غرب (اروپا، امریکا و کانادای بهظاهر دلسوز) پیشنهادهای اغواکنندۀ خود را به آنها عرضه دارد، پدرِ مهربانِ حاکمیت و مادرِ دلسوزِ میهن، دلیل استفاده از تخصّص آنها در داخل کشور شود.